آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
سعید اسدی معتقد است ورود مباحث میان رشتهای به تئاتر این کمک را میکند که تئاتر از دریچههای متنوع مورد خوانش قرار بگیرد، زیرا پژوهش در مورد تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و این امر کمک میکند تا ضرورت تئاتر به عنوان یک پدیده اجتماعی ملموستر شود ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیشک برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمیتوان به تاریخنگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوعشناسانه و سبکشناسانه آثار هنری اکتفا کرد؛ بلکه باید به این پرسش پرداخت که نظامهای قدرت چگونه فراز و فرود جریانهای هنری را جهت میدهند؟ چگونه رویدادهای هنری مانند نمایشگاهها، دوسالانهها و فستیوالهای هنری توسط نهادهای سیاسی و اجتماعی مورد حمایت قرار میگیرند؟ هنرمندان خواسته یا ناخواسته با آفرینشگری هنری به بازتولید گفتمانهای فرهنگی میپردازند؟ بر این اساس، دوره «تاریخ اجتماعی هنر معاصر»، در پی رهیافت در سیرهای فرهنگی و موضع گیریهای سبکی، تکنیکی و مضمونی است که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد و با نگاهی روش شناسانه در تحلیل گفتمان، فضاهای اجتماعی را مورد تحلیل قرار خواهد داد.
سعید اسدی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه که در مورد ارتباط اجتماع با تئاتر پژوهشهایی موفق انجام داده، قصد دارد، دورهای با عنوان «دوره تاریخ اجتماعی هنر معاصر» را برگزار کند. او برپایی این دوره پژوهشی را مهم خواند و بیان کرد: «موضوع قابل بحث این است که هنر چگونه باعث دگرگونی فضای کلی اجتماع میشود و بر روابط اجتماعی تاثیر میگذارد.»
او ادامه داد: «در این دوره که به مدت هفت روز برگزار خواهد شد، چندین سرفصل تعیین شده که طی آن، در مورد «تاریخ اجتماعی تئاتر» صحبت خواهم کرد و روش تطبیق بین فضای اجتماعی و تئاتر را مورد بررسی قرار خواهم داد. اینکه دیدگاه تئاتر در مفهوم فضای اجتماعی و نگرش سه بعدی به جامعه چگونه شکل میگیرد؟ چگونگی ورود تئاتر به عنوان یک هنر جدید به ایران و اینکه چگونه به ضرورت تبدیل شد، و شکل سیاسی و نوینی به خود گرفت.»
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «این بحث که تئاتر در ابتدا محصول دیدگاه محدودی انسان بود که توفیق پیدا کرد ، در این نقطه شکل میگیرد و این ضرورت تاریخی پیگیری میشود که چگونه تئاتر با محور جامعه و سیاست ایجاد شد؟ در این نشست ارتباط فضای اجتماعی با تئاتر در سه مقطع پایان حکومت قاجار، دوران پهلوی اول و دوران پهلوی دوم را کلیت بحث قرار خواهم داد.»
دبیر سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد:«پژوهش درباره تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و تئاتر باید از دریچه علمی نگاه کند. در جهان مباحث میان رشتهای در مورد تئاتر باعث درک بهتر آن میشود. مطرح شدن این مباحث در ایران ضروری بود چراکه تئاتر میبایستی از دریچه های مختلف مورد خوانش قرار بگیرد. در واقع تئاتر پدیدهای اجتماعی است و نمیتوان آن را از اجتماع جدا کرد، چه اینکه همانگونه که تئاتر متاثر از اجتماع است بر آن تاثیر هم میگذارد. این تئاتر است که در تاریخ فرهنگی موثر است و مطالعات فرهنگی میتواند به آن بپردازد و باعث مبسوط شدن آن شود»
اسدی در پایان خاطرنشان کرد: «پژوهش باید در این راستا شکل گیرد تا جایگاه اجتماعی تئاتر را در ایران معرفی کند.»
5 استاد برجسته تئاتر به عنوان اعضای هیات مشاوران سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر انتخاب و معرفی شدند...
اسماعیل عالیزاد بیان کرد: در مراحل مختلف برگزاری سی و دومین جشنواره تئاتر فجر از تجربه و مشاوره هنرمندان بهره گرفتیم اما اکنون به مرحلهای رسیدهایم که نیازمند بهره گرفتن از مشاوره افراد کارآمد این عرصه هستیم.
وی ادامه داد: بنابراین طی احکامی 5 استاد برجسته عرصه نمایش به عنوان هیات مشاور انتخاب شدند. علی نصیریان، بهروز غریبپور، داریوش مودبیان، علی منتظری و یدالله آقا عباسی اعضای این هیات هستند.
دبیر سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر گفت: دانش و تخصصی که این اساتید طی سالها اندوختهاند در خدمت فستیوال هنری و بینالمللی تئاتر قرار میگیرد و جشنواره پربارتر از هر سال برگزار خواهد شد.
مراسم تشییع پیکر مرشد ولی الله ترابی پیشکسوت عرصه نقالی امروز 14 مرداد،
با حضور مسئولان و هنرمندان از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار تئاتر ، مراسم تشییع پیکر مرشد ولی الله
ترابی پیشکسوت عرصه نقالی امروز 14 مرداد، با حضور مسئولان و هنرمندان از
مقابل تالار وحدت برگزار شد.
اردشیر صالحپور مجری این مراسم در ابتدا شعری از مهدی اخوان ثالث را
خواند (مرد نقال آن صدایش گرم نایش گرم.... راوی افسانههای رفته از یادم) و
با بیان تسلیت درگذشت آخرین بازمانده نسل نقالان و راویان عنوان کرد:
خانواده تئاتر ایران هنوز داغدار سوگ محمود استاد محمد بود که رخت عزای
دیگری بر تن کرد، در چند ماه گذشته نمایش ایرانی مهرههای گران سنگ خود را
از دست داد سعدی افشار، استاد صادق همایونی و محمود استاد محمد و امروز
خادم بیبدیل عرصه نقل و حکایت مرشد ترابی را از دست دادیم.
تئاتر ایرانی در گرو تداوم جریان نمایش ایرانی است
در بخش بعدی این مراسم ایرج راد مدیر عامل خانه تئاتر بیان کرد: استاد
ترابی از میان ما رفت اما نقالی و نمایش سنتی ایران با از دست دادن
پیشکسوتان خود نباید به اتمام برسد، داشتهها و فرهنگ غنی ایرانی باید
تداوم پیدا کند و در مسیری قرار گیرد که استاد ترابی و هم نسلان او همواره
زنده و در جریان فرهنگ کشور سیال باشند.
وی ادامه داد: استاد ترابی سالها در عرصه نمایش ایرانی تلاش کرد از
تعزیه و علی اکبر خوانی شروع کرد تا به نقالی رسید و شاهنامهخوانی را
برگزید در این عرصه در میان مردم رشد کرد به بالندگی رسید.
مدیر عامل خانه تئاتر گفت: مرشد ترابی علاوه بر قهوه خانهها در
فستیوالهای بزرگ جهانی حضور داشت اما تنها باید در همین حد و بالیدن به او
اکتفا میکردیم، هیچ پژوهش و کارگاهی را در این زمینه نداشتیم تا از فرهنگ
نمایش ایرانی که رو به زوال است حمایت شود.
راد با اشاره به اینکه هنوز مکانی به عنوان پژوهش در عرصه هنر نمایش
ایرانی وجود ندارد عنوان کرد: به یکباره همه داشتهها و فرهنگ خودمان را
کنار گذاشتیم و به تئاترغربی بها دادیم اگر نمایش ایرانی تداوم پیدا میکرد
امروز ما یک تئاتر ایرانی با شناسنامه و فرهنگ ایرانی داشتیم.
از مسئولان تاسیس قهوهخانهای سنتی را خواستارم
در ادامه اردشیر صالحپور بیان کرد: برای اجرای نمایش ایرانی به صورت
مستمر و فراموش نشدن سنتها تاسیس قهوهخانهای سنتی بر مرکز هنرهای نمایشی
لازم است تا مداوم اجرای نمایش ایرانی را داشته و به نسل آینده این
ودیعهات را انتقال دهد.
در بخش بعدی مرشد محسن علی میرزا به نقالی پرداخت و گفت: در آخرین
روزهای زندگی مرشد در بیمارستان کنار او بودم و این بیت شعر را برای من
خواند: آبی که آبرو برد بر گلو نریز از تشنگی بمیر و به کس آبرو مریز...
داوود فتحعلی بیگی نیز عنوان کرد: به همه ایرانیان غیرتمند تسلیت
میگویم، هنگامی که خبر درگذشت استاد ترابی را شنیدم همه وجودم فریاد بود،
بارها بیان کردم که یک دوره شاهنامه خوانی به روایت مرشد ترابی ضبط شود اما
این اتفاق رخ نداد تا او از میان ما رفت.
وی ادامه داد: آثار باقی مانده از استاد ترابی به مجموعهای تبدیل شود و
در اختیار علاقه مندان قرار گیرد و خواهش من از مسئولان این است که به داد
هنرمندان برسیم مبادا روزی آیندگان ما را نبخشند.
دختر بزرگ مرشد ترابی نیز در پایان از حاضران در مراسم تشکر کرد، سپس بر
پیکر مرشد ترابی با امامت حجت الاسلام والمسلمین جعفری نماز خوانده شد.
حمید شاه آبادی معاون هنری وزیر ارشاد، قادر آشنا مدیر کل مرکز هنرهای
نمایشی، ایرج راد مدیر عامل خانه تئاتر، حجت الاسلام جعفری مدیر دفتر
تعزیه، محمدرضا الوند رئیس شورای نظارت و ارزشیابی و شهرام نوشیر مدیر
کانون تئاتر خیابانی از جمله مسئولان حاضر در مراسم بودند.
هنرمندانی همچون داوود فتحعلی بیگی، قطب الدین صادقی، سیاوش طهمورث،
حسین کیانی، شهرام کرمی،محمد حسین ناصر بخت، شکرخدا گودرزی، ابوالفضل
ورمرزیار، بهروز بقایی، احمد عزیزی، محمد حاتمی و هنرمندان پیشکسوت عرصه
نقالی در این مراسم حضور داشتند.
نگاهی به نمایش ˝پسران آفتاب˝ به کارگردانی سیامک صفری˝
سیامک صفری بعد از سالها بازیگری در عرصه تئاتر این روزها با کارگردانی نمایش ˝پسران آفتاب˝ در تئاتر شهر به صحنه آمده است...
سیامک
صفری، فرزین صابونی، جواد عزتی و بهاره رهنما بازیگران نمایش "پسران
آفتاب" هستند که از روز یکشنبه 16 تیرماه اجرای خود را در سالن اصلی تئاتر
شهر آغاز کرده است.
سیامک صفری که دانشآموخته کارگردانی
تئاتر است بعد از تجربه کوتاهی که با کارگردانی نمایش "بام طهران" در
فستیوال مونولیو داشت نمایشنامه "پسران آفتاب" اثر کمدینویس آمریکایی نیل
سایمون را برای اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر انتخاب کرد.
نیل سایمون یکی از بارزترین و پردرآمدترین
نمایشنامهنویسان طنز معاصر در آمریکا است. بیشتر آثار او در چهار دهه
پایانی قرن بیستم علاوه بر تئاتر در سینما و تلویزیون نیز با استقبال
فراوانی روبرو شدهاند.
بزرگانی چون ویتوریو دسیکا، پیتر سلرز،
فرانک سیناترا، وودی آلن و... بر روی آثار سایمون کار کردهاند. آثار او
تاکنون جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردهاند که مهمترین آنها جایزه
پولیتزر برای نمایشنامه "گمشده در یانکر" است. سایمون عنوان "پادشاه کمدی"
را در برادوی یدک میکشد.
پسران آفتاب داستان دو بازیگر و دوست
قدیمی است كه پس از سالها بازی در كنار هم، چند سالی است كه با هم قهر
كردهاند و به هیچ وجه حاضر به آشتی كردن نیستند و حالا به واسطه برادرزاده
یکی از آن دو قصد دارند بار دیگر نمایشنامه ای را به اجرا درآورند که
البته سود مالی خوبی هم برای آنها به ارمغان خواهد داشت.
جواد عزتی یکی از مهره های کلیدی خندان
تماشاگران تئاتر درباره این حضور میگوید: در واقع ترجیحم این است که تئاتر
و کار تصویر را در کنار هم داشته باشم. خدا را شکر حدود 16-15 سال است که
به صورت مداوم تئاتر کار می کنم و تلاش کردم که هر سال حداقل در یک نمایش
حضور داشته باشم. البته کارهایی هم بوده که تمرین کرده ایم اما نتوانستند
به مرحله اجرا برسند به همین دلیل به نظر رسیده که در تئاتر کم کار شده ام.
امسال قبل از این نمایش کاری را تمرین می کردیم که نتوانست اجرا بگیرد پیش
از آن هم در کار مسعود رایگان بازی می کردم که در ایرانشهر اجرا شد.
تاکنون هنرمندانی چون هانیه توسلی، رضا
گوران، همایون غنی زاده، رویا نونهالی، سینا نورایی، سعید سهیلی، ابراهیم
پشت کوهی، یاسر خاسب، منوچهر اکبرلو، رحیم نوروزی، سیروس همتی، مجید
واشقانی، شاهرخ دولکو، مهران رنجبر و... از این نمایش دیدن کرده اند.
این نمایش که از 16 تیرماه اجرای خود را
در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کرده هر روز به جز شنبه ها از ساعت 21
میزبان علاقه مندان تئاتر است.
ارسال شده توسط: مدیر سایت
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )